الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ قرارمان همیشه این طور بوده است؛ از سپیده دم تا غروب آفتاب، از گوشه وکنار شهر، از کنار تندیس سلام، از میدان توحید، از طبرسی، بیت المقدس و نواب؛ دست به سینه بایستیم به سلام. از روی تخت بیمارستان امام رضا (ع) سلام. از دور و نزدیک این مُلک شمسِ خراسان سلام. از همه جا رو به حرم ایستادیم و با سری خمیده و دستی که به نشانه احترام روی سینه بود، گفتیم: «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)».
در این میان، اما برخی روزها برایمان خیلی خاص است، مثل بیست و سومین روز ذی القعده. روایت این روز خاص برای مشهدیها در مُلک شمس الشموس از سپیده دم دوم تیرماه شروع شد و تا شب ادامه داشت.
قرار همه مشهدی هاست که ۲۳ ذی القعده خودشان را به آستان قدسی حریم رضوی برسانند. ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه صبح پنجشنبه است، اما ترافیک و شلوغی محدوده میدان توحید تا میدان شهدا بیشتر از روزهای قبل به چشم میآید. پیاده روها هم شلوغتر از قبل هستند و کسبه هم زودتر از عرف دیگر روزهای هفته با دود اسپند مغازه را باز کرده اند. همه چیز مسیر میدان تا حرم نشان از یک روز خاص دارد.
اولین سلام مردم از عرصه میدان شهداست. قبل از اینکه به دفتر روزنامه بروم، از اتوبوس پیاده میشوم و میروم میان جمعیت در عرصه میدان شهدا تا به امام (ع) سلام بدهم. کنارم چند نفر سلام میدهند و به سمت حرم به راه میافتند. از حال و هوای چندنفرشان که میپرسم ترجیح میدهند چیزی نگویند. دوست دارند نیتشان میان خودشان و امام مهربانیها بماند.
یکی از خانمهای زائر روز زیارتی امام از خوش حالی رفتن به حرم مطهر رضوی میگوید، آن هم بدون استرس کرونا. میگوید: بعد از دو سال حضور کرونا این اولین روز زیارتی است که راهی حرم شده ام.
خانم میان سالی هم حالش را با شعری وصف میکند که همیشه از زبان پدرش شنیده است: «ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی/ خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی/ اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند/ جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی». میگوید: حالم شبیه حال کسی است که به حج مشرف شده است.
مرد جوانی هم دختربچه اش را در آغوش دارد و همراه با همسرش راهی روضه رضوان است. میگوید: امروز همه مشهدیها مهمان امام رضاییم، اما ما، چون بچه کوچک داریم، ترجیح دادیم همان اول صبح قبل از گرم شدن هوا خودمان را به مهمانی برسانیم.
دوست دارم همراهشان شوم، اما باید به محل کارم بروم؛ زیارت را میگذارم برای عصر و بعد از اتمام ساعت کاری. دوباره به امام سلام میدهم و برمی گردم.
روز خاص زیارتی امام رضا (ع) از نیمه گذشته است که محل کارم را ترک میکنم. هوای عصر هنوز گرم است، اما این گرما از گرمای حضور مشهدیها و زائران برای زیارت مرقد مطهر امام رضا (ع) نکاسته است. روال مشهد همین است، با یک قانون نانوشته هرچه روز به ساعات پایانی نزدیک شود، جمعیتی هم که به سمت حرم میروند بیشتر میشود. انگار همه افرادی که از صبح نتوانسته اند به زیارت بروند سعی دارند، هرطور شده است خودشان را به صحن و سرای رضوی برسانند.
در عرصه میدان شهدا شوری برپاست. کوچک و بزرگ، با هر قدم انگار چیزی را نجوا میکنند؛ شاید دعا باشد شاید هم ناگفتههای دلشان. در مسیر جمعیت یک ایستگاه پذیرایی صلواتی نیز برپا شده است و با شربتی خنک از زائران امروز امام (ع) پذیرایی میکنند. برپایی این ایستگاه بر عهده هیئت رباب است. محمد دانش آموز، مسئول فرهنگی این هیئت، میگوید: امروز بناست تا شب ۱۰ هزار لیوان شربت به زائران امام رضا (ع) بدهیم، برای این کار شهرداری مشهد هم پای کار آمد و در قالب طرح «قرار زیارت» در تهیه بخشی از شکر مورد نیاز ایستگاه، همراهی کرد.
چند نفر هم کنار ایستگاه روی زمین نشسته اند و به صورت صلواتی کفش زائران علی بن موسی الرضا (ع) را واکس میزنند.
همین طور که عدهای پیاده عازم حرم مطهر هستند، عدهای نیز با وسایل نقلیه عمومی میروند. مشخص است سازمان اتوبوس رانی هم برای روز زیارتی امام رضا (ع) برنامه داشته و اتوبوسهای بیشتری را به خطوط منتهی به حرم اختصاص داده است. پشت شیشه برخی از اتوبوسها برگهای با این مضمون نصب شده است: «کمکی حرم مطهر».
پلیس هم برای مدیریت جمعیت برخی مسیرهای منتهی به حرم مطهر رضوی را بسته از جمله مسیر حرم از میدان شهدا و برای همین سوار اتوبوس بی آرتی خط ۳ میشوم. خیلی شلوغ است. مقصد بیشتر مسافران ایستگاه آخر اتوبوس و زیارت حرم مطهر است. مردم جمع وجورتر میایستند تا مسافران دیگری هم سوار شوند. هر از گاهی کسی میگوید: «برای خشنودی آقا علی بن موسی الرضا (ع) بلند صلوات» و جمعیت با فرستادن صلواتی غرا با او همراهی میکنند.
مسافر کناری آن طور که میگوید خودش را با مترو رسانده به میدان شهدا و از آنجا با اتوبوس راهی حرم شده است. میگوید: خودم را مقید نکرده ام که کی به حرم بروم، در طول هفته هربار که فرصت شود به زیارت میروم، اما امروز حسابش جداست و هر سال تلاش میکنم در روز ۲۳ ذی القعده زائر حرم امام رضا (ع) باشم.
اتوبوس در قسمت رینگ حرم مطهر رضوی توقف میکند. جمعیت به سمت ورودی حرم میرود. قبل از ورودی ها، عدهای میان زائران نذری پخش میکنند. یکی از آنها که با خرما از زائران پذیرایی میکند، میگوید: اینها میهمان امام (ع) هستند و ما هم خواستیم در میزبانی از زائران عزیز این روز سهمی داشته باشیم.
وارد حرم میشوم و به سمت مضجع شریف حرکت میکنم. حرم شلوغ است، اما همه مراعات حال یکدیگر را میکنند، این است که با وجود شلوغی به راحتی دستم به ضریح میرسد. راز و نیازی میکنم و برمی گردم. در صحنها همین طور که عدهای به سمت روضه منوره درگذرند، بسیاری هم برای خواندن نماز جماعت آماده میشوند. صحن امام حسن مجتبی (ع) -هدایت سابق- از جاهایی است که زائران برای نماز روی فرش هایش نشسته اند. من هم مینشینم. خانم کناری سجاده اش را پهن میکند. تسبیحش را برمی دارد و ذکر میگوید تا اذان را بگویند. دختر جوانش گوشی را جلوی صورت زن میگیرد و میگوید: مامان، کشتههای زلزله افغانستان چقدر زیاد.
هنوز حرف دختر تمام نشده است که مادر دست هایش را روبه گنبد بلند میکند و میگوید: خدایا به آبروی امام رضا (ع)، به داد این ملت و داغ دیدههای این زلزله برس.
نماز خوانده میشود و وقت برگشتن است. دلی، اما برای خداحافظی نیست. شاید همین است که وقت رفتن از حرم مطهر هم سلام میدهیم. دوباره رو به حرم مطهر رضوی میگوییم: «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)، یا غریب الغربا (ع)، یا معین الضعفا (ع).»